اخلاقی که در اسلام مطرح است، تنها این نیست که انسان مشکل دنیا را حل کند، بلکه طب اساسی، معماری اساسی و هنر و زیبایی را زیرمجموعه خود دارد.
اخلاق در اسلام این سه رشته را زیرمجموعه خود دارد و گذشته از اینکه مشکلات اقتصادی، سیاسی و... دنیا را برطرف میکند، باعث اصلاح قانون میشود و هر جا قانون نقص داشته باشد، اخلاق متمم آن است. اینکه سالانه 8هزار پرونده به دستگاههای قضایی ارسال میشود و پولهای سنگینی صرف زندان رفتن افراد میشود و به واسطه اینها عده زیادی در دستگاه قضایی وقت صرف میکنند، بر اثر فقدان اخلاق است.
اگر اخلاق در جامعه اسلامی رعایت شود این 8میلیون پرونده بسیار کم میشود و شاید به 100 یا 200مورد در سال برسد. مشکل جامعه ما کمبود علم و قانون نیست، بلکه مشکل در عدم پایبندی به اخلاق است. کافران وارد صحنه آخرت میشوند ولی مردهاند. آنها در آخرت همچون کر و کور و لال هستند و بسیاری از معارف آخرت از جمله عصمت، نبوت و امامت را درک نمیکنند و فقط سوخت و سوز و آتش جهنم را میبینند.
طبق سوره مبارکه طه، کافران به خداوند میگویند چرا آنها را کور محشور کرده، خداوند میفرماید شما را کور محشور نکردم بلکه در دنیا مسجد و حسینیه و روحانی وجود داشت و شما ندیدید و فقط مراکز فساد و فحشا را دیدید، در آخرت هم بهشت و عصمت و معارف اهل بیت(علیهمالسلام) وجود دارد و شما فقط جهنم را میبینید. آخرت به گونهای است که همین حقیقت دنیایی به صورتهای دیگر برای انسان ظاهر میشود.
سلامت دل را طب اخلاقی تأمین میکند و حیات دل را طبیب اخلاق مشخص میکند. طب، انسان را زنده میکند و جلوی بیماریها را میگیرد و اگر انسان بیمار شد بیماریهای او را برطرف میکند. برای اینکه بحثهای اخلاقی برای ما کارساز باشد باید همزمان با کسب علم، کار دیگری انجام دهیم و با یک دست مسائل را بفهمیم و با دست دیگر آنها را با جان خود گره بزنیم تا به عالم با عمل تبدیل شویم.
هیچ چارهای برای اخلاق اسلامی نداریم، الا آنچه را که در دانشگاه و حوزه فهمیدیم را با جانمان گره بزنیم و اگر اینطور شد، دیگر نه به بیراهه میرویم و نه راه کسی را میبندیم.